Wednesday, December 1, 2010

آق پویا در فرنگ - No.12 - دربند


اگر جمعه ها -خیلی- رفته باشید دربند ، لابد آن تله سیژ کوچکی را دیده اید که از میدان دومی دربند ملت را می برد تا آن دوراهی اولی ،.. و اگر خیلی دربند نمی رفتید لابد ندیده اید که بعضی از جمعه ها از پنج صبح باز بود و دم درش غلغله بود و بعضی جمعه های دیگر تعطیل بود و دم درش مگس هم پر نمی زد . 

آق پویا با توجه به روحیه ی ورزشکاری بالا، علاقه به طبیعت و ارتفاع و در عین حال حس حسش نیست مفرطش ، بارها و  حتی وقت هایی که آنجا بسته بود ،وسوسه شد که به جای اینکه بکوبد و برود بالا، از تله سیژ استفاده کند.هر بار اما - بسیار تکرار شونده و بلا استثناء - با خود و رفقا می گفت که چه کسی ممکن است بیاید کوه و بعد با تله سیژ این یک ساعت اولش را برود بالا ؟ مگر آدمی که  کوه می آید عجله دارد ؟  و بی خیال قضیه می شد و بالا می رفت.

بعد تر وقتی به تابلوی قبر اُرس می رسید(و این جزئیات تنها برای زنده کردن خاطرات کسانی است که در مقطعی از زندگیشان به هر دلیلی خیلی می رفتند دربند) و مردم را می دید که دارند پیاده می شوند.. حس خوبی مبنی بر تلاش و موفقیت را برای بیست ثانیه تجربه می کرد. 

این اواخر او دیگر حتی از پنج شنبه شب کوه به آن تله سیژ فکر می کرد ..

اما این روزها که چیز های زیادی باید او را  به یاد تله سیژ اکثراً خراب دربند می انداخت تنها با دیدن این عکس از حسام یاد این نخستین تناقض کوهنوردی با زندگی صنعتی در روزهای جمعه افتاد.. و بدون دلیل برای بیست ثانیه حس خوبی مبنی بر تلاش و موفقیت را دوباره تجربه کرد.


 - پویا !*

1 comment:

بهروز said...

و حالا منم با خوندن این پست بعد از مدت ها این حس خوب رو احساس کردم :)